عقل ، جاده ی پر پیچ و خمی است که تا خدا می رسد و عشق، جاده ی مستقیمی که به خدا می رساند . . .
.
الهی من اسیر جهان بودم
عقوبت کن چو نافرمان بودم
خداوندا بسوزانم بسوزان
اگر فرمانبر شیطان بودم
خداوندا مرا ببخش . . .
.
کسی که در برابر پروردگار زانو می زند ، می تواند در برابر هر کسی ایستادگی و مقاومت کند . . .
.
کسى که آخرت را بدنیا فروخت / نداند هم آن و هم اینش بسوخت
کسى که آخرت را بدنیا خرید / به او خیر فانىّ و باقى رسید . . .
.
ستایش کنم ایزد پاک را / که گویا و بینا کند خاک را
به موری دهد مالش نره شیر / کند پشه بر پیل جنگی دلیر
جهان را بلندی و پستی تویی / ندانم چه ای آنچه هستی تویی
.
ذرات ، این نشان موجود که او است آن خدای یگانه که هستی هر هستی بهستی او است . . .
.
کیست آن پرده نشین کاینهمه افسانه از اوست
خویش از او ، دوست از او ، دشمن و بیگانه از اوست
به یکی داده خرد بر دگری داده جنون
دانش عاقل از او ، غفلت دیوانه از اوست
خدایا آرزوهایی که در آینده مشکل ساز میشه رو بر آورده نکن !
هر چند دلخور بشیم . . . !
.
خوشا دل سپردن به عشق خدایی / ز قید هوس های دنیا ، رهایی
خوشا، از گناهان همه توبه کردن / به درگاه حق، نیمه شب ، چهره سایی
خوشا بر فراز جهان پر گشودن / گذشتن ز خودبینی و خودنمایی
.
الهی ، همنشین از همنشین رنگ می گیرد ، خوشا آنکه با تو همنشین است . . .
.
یا رب دل پاک و جان آگاهم ده / آه شب و گریه سحرگاهم ده
در راه خود اول از خودم بی خود کن / بی خود چو شدم ، ز خود به خود راهم ده . . .
.
عطاى تو گر اندک است اى کریم / نباشد از این ره تو را ترس و بیم
ز پوزش نکوتر بود بذل کم / مران سائلى را چو دارى درم